۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۰, چهارشنبه

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

لباس! هار هار

در نود چه می گذرد؟
نشسته اند راجع به داورانی که در بازی ها کتک می خورند، جایگاهی برای تعویض لباس ندارند حرف می زنند و فیلم نشان می دهند. آقای فنایی می فرمایند که "این لباس مقدس است! نروند داوری کنند".

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۸, دوشنبه

تعریف

روشنفکر کیست؟
گمان می رود کسی که بتواند تعریفی برای روشنفکری ارائه دهد ، خود روشنفکر است.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۴, پنجشنبه

نژاد خوران نازنین

راستش از این که بخواهم در این قرن بعد از گذر این همه سال از عمر بشریت ، بعد از آن همه اندیشمند و متفکر ، بعد از آن همه ادعای فرهنگ و تمدن بیایم اینجا از نژاد پرستی ایرانی ها بنویسم، شرمنده و اندوهگین ( و شاید خشمگین)می شوم.

دل گیر و متحیر می شوم از آدم هایی که دم از شرافت ایرانی می زنند و افتخار می کنند به خودشان که صفحه ی فیس بوک یک عرب را دچار اختلال کرده اند. یا نشسته اند و عرب ها را به خاطر آنچه می خورند یا نمی خورند مسخره و تحقیر می کنند. همه ی این ها هم نشأت گرفته از یک بازی سیاسی یک رییس جمهور زورکی درغگوی متقلب و دیدارش از یک جزیره است که مطمئناً هیچ کدام از این هم وطنان دو آتیشه نمی دانند ماجرای این جزیره چیست.

این  نژاد ستیزی ایرانی ها به این جا ختم نمی شود. اخیراً در زبان گفتار هم وارد شده. تصمیم گرفته اند تا گویش چند صد سال پیش حرف بزنند. به جای این که از زبان های مختلف و اشتراکاتی که احتمالا ً با زبان فارسی ما دارد استفاده کنند، زبان خودمان را خراب می کنیم و سعی می کنیم از آنچه کمک کننده است دوری کنیم. هم میهن عزیز، سلام ، درود، سوال، پرسش مشکلی ندارد. استفاده ی از همه این ها درست است و هیچ کدام دیگر صد در صد فارسی و یا عربی نیست. چرا نمی فهمید نحوه ی استفاده ی ما از این ها در کشورهای فارسی و عربی تفاوت دارد. داد و ستد  زبانی در طول تاریخ رایج بوده. 

از این که همیشه گفته اند فاتحان ایارنی خیلی خوب بوده اند و اعراب که ایران گرفته ان مشتی وحشی دلم می گیرد شاید بهتر باشد برویم ببینیم اسکندر با ایران چه کرد تا اعراب. هرچند این نژاد پرستی صرفاً به اعراب محدود نمی شود ، ما به هم زبانان خود افغان ها هم رحم نمی کنیم. حتی دوستانی که ظاهر تظاهر می کنند از آن ها حمایت می کنند بلافاصله در یک موقعیت به ظاهر با مزه با نسبت دادن افغانی به کلماتشان نمکش را زیاد می کنند. آفرین بر شما.

افسوس می خورم به حال خودم که مجبورم این چیزها را بنویسم با این که بارها و بارها آدم های مهمتر و فهمیده تر از من هم نوشته اند ولی انگار نه انگار.

افسوس می خورم که حتی نزدیک ترین دوستان خودم هم درگیر این بی خردی ها می شوند.

افسوس می خورم که باید ببینم به نام شرافت ایرانی!!- که خود  واژه ای غریب است برای مردم این کشور – کسانی هستند که به این رفتار خود افتخار می کنند.

حوصله ندارم بیش از این بسط و گسترش بدهم این حرف ها را. فایده ای ندارد. کسی نمی خواند و لابد اگر کسی بخواند می گوید “شما حرص نخور!”.