۱۳۹۱ بهمن ۴, چهارشنبه

یک لقمه از کتاب

و چنین شد که در یک اتاق ساده و مدوّر در پای یکی از برج های دژ نشستم و نطق آن روز را نوشتم. در اتاق یک میز و یک صندلی بود. و نطق من نیز ساده و بی دنگ و فنگ و سر راست و راند بود.

امیدوار بودم. فروتن بودم.

و دیدم لازم است به خدا توکل کنم. در گذشته هرگز به چنین حمایتی احتیاج نداشتم و به همین دلیل حتی باور نداشتم چنین حمایتی هم امکان پذیر است.

و اکنون می دیدم که ناگزیر باید به چنین حمایتی معتقد بود _  و معتقد بودم.

علاوه بر آن، به یاری مردم نیز نیاز داشتم. خواستم سیاهه ی میهمانی را که برای مراسم آن روز دعوت شده بودند برایم بیاورند، و دیدم جولیان کاسل و پسرش را دعوت نکرده اند. و همان لحظه پیکی فرستادم و از آن ها دعوت به عمل آوردم؛ دلیل این دعوت فوری این بود که پدر و پسر بیش از هرکس دیگری در سن لورنزو البته به استثنای باکونون ملت مرا می شناختند.

اما از باکونون بگویم:

به فکرم افتاد از وی دعوت کنم در دولت من شرکت کند، و بدین طریق نوعی هزاره یا قِران برای ملت من پیش بیاید. و عصری تازه آغاز شود و نیز به این فکر افتادم که دستور دهم چنگک هولناک ِ جلوی دروازه ی کاخ را بی درنگ در میان شادی و هلهله ی همگان جمع کنند.

اما بعد به این نکته پی بردم که حدوث هزاره به چیزی بیش از نشستن یک مرد مقدس در مسند قدرت نیاز دارد، به قرار گرفتن چیزهای خوب بسیاری در دسترس مردم نیاز دارد، لازم است مردم خوردنی های خوب داشته باشند، مسکن خوب و مدرسه ی خوب و بهداشت خوب داشته باشند، اوقات فراغت را به خوبی بگذرانند. لازم است همه ی کسانی که به کار نیاز دارند صاحب کار شوند _ در یک کلام همه ی آن چیزهایی که تأمین آن نه از من مسیر بود و نه از باکونون.

پس لازم آمد خیر و شر هم چنان از هم منفک بمانند؛ خیر در جنگل و شر در کاخ. به علاوه ، این امر خود خالی از سرگرمی نبود و این سرگرمی تنها چیزی بود که می توانستم برای ملت فراهم کنم.

کسی در زد. یکی از خدمتکاران بود که به من اطلاع داد میهمانان به تدریج وارد می شوند.

پس متن خطابه را در جیبم گذاشتم و از مارپیچ پلکان برجی که اکنون از آن من بود بالا رفتم. خود را به بلندترین باروی کاخ خویش رساندم، به میهمانان خویش ، به خدمتکاران خویش، به پرتگاه خویش و به آب های ولرم دریای خویش نگاه کردم و همه را از نظر گذراندم.

گهواره ی گربه / کرت ونه گوت جونیور  / ترجمه ی علی اصغر بهرامی / نشر افق