۱۳۸۹ مرداد ۸, جمعه

همای؛ این چه جهانیست

گویند کسان که بهشت با حوریان خوش است
من می گویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست ازآن نسیه بدار
که آواز دهل از دور خوش است...

۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

انصافاً من حواسم نبود و بد رانندگی می کردم اما..

- هـــــــــــــــــــــــــوی![قیژ ویژ قیژقیژ] دهاتی! حواست کجاست؟!

- با این “هوی” ای که تو گفتی معلوم شد دهاتی کیه! بیشتر بیا ببینیمت![ دست چپ بالا، وووووپ]

گفت و گوهای روزانه

- ولش کنید خانوم مهندس..نشستید اینجا کرکسسیون می کنید چی کار..چه فایده؟

- چر ا؟

- صُب نشستیم با مهندس ..گفتم این کارا رو بکن ..به توافقم رسیدیم ، گوش نمی کنه که…

- اِ! من که گوش کردم

- بهتر از خانوم فلانی هست که..

- مهندس هرکاری می خوای می کنی

- آقای مهندس من که گوش می کنم هرچی می گید، هر تغییری که شما می گید بدم ، می دم .. فقط یه جور دیگه گوش می کنم.

پ.ن: مهندس

۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

۱۳۸۹ مرداد ۲, شنبه

شتابان شتابان

به نظر می آید اگر در این کشور شرایط به همین منوال باقی بماند و زمانه این گونه جلو رود ،برسیم به نقطه ای که دیگر چیزی باقی نماند تا غصه ی از دست دادنش را بخوریم.

۱۳۸۹ تیر ۱۹, شنبه

چیز جهانی

چیز تو چیز این هشت پای چیز که چیز زد به بازی نصف تیم های حاضر در جام جهانی و مردمان چیز در گرداگرد جهان را چیز کرد.

۱۳۸۹ تیر ۱۵, سه‌شنبه

۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

هرکجا روم..به زین جا بُوَد

به هزار راه رو می آورد و هزار سنگ جلوی پایم می اندازد، ده پیچ تاب می دهد به کارم و گره می زند فکرم را، و می گوید..ناراحت نشوی از این کارها، برای این است که قدر جایی که هستی و شرایطی را که داری بدانی.. یکی نیست به او بگوید اخمخ من قدر جا و مکانم را می دانم، بدبختی این است که  کمتر کسی قدر من را می داند!!!!!

۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه