۱۳۸۸ مهر ۷, سه‌شنبه

نقطه

چهار تاش رو کم کردیم. سرم درد می کرد. به زور غذا خوردم. خوابیدم. پا شدم قرص خوردم. خوابیدم. لرز کردم. پتو. دیر بیدار شدم. مامان خواب بود. تعجب. پس روشنک کو. سماور روی گاز نیست. بر می گردم به اتاقم. نه. مراجعه به کامپیوتر. خبر. نامه. خب. می رم بیرون. اِ. همین قدر پول کافی است. جوهر می خرم با سه فاکتور. سلمونی. متری چند. خانه. چطوری مادر. پرینتر. اوهوکی. سلام. برق بای بای. بابا،اعتماد،شریف. سربازی. منم بدونم. الو مادر. الو ما نخواسته بودیم. الو مادر. ساعت دو وعده ی ساعت سه . ساعت سه. سی ال او. ده. دهاتی. زمین. درخت. ضرب و جمع. سه و ساعت و نیم. الو مادر. الو بیا. الو آره. الو این اشتباهه. الو فردا بیا. الو احتمالا نیستند. الو قطع کنم. کِی می ری. ولم کن دیگه. نقطه.

۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبه

صندلی های من

و او (نا) مردی است که روزی به یاد خواهد آورد گذشته اش را که با صندلی های خالی ، نه برای تمرین سخنوری که به عنوان جدی ترین و تنها شنوندگانش ، سخن می گفت و آن روز که دیگر برای این افکار دیر است، روز تشویش است نه تشویق.

۱۳۸۸ شهریور ۱۲, پنجشنبه

ماسوله -1385

* شیرینی مردودی کنکورهای ارشد [دولتی و آزاد]
** اسم شیرینی یادم نیست...شمالی ها ؟
*** سال گذشته در چنین روزی نبشتم نسبیت