۱۳۹۱ آبان ۲۶, جمعه

سوفسطیکیشن

- دنیا نگه داااااااار....من می..
[ صدای ترمز ناگهانی ؛ قدم های تند و محکم، درب کوپه باز می شود]
- بیا برو پایین.
- د ِ! ئه! ول کن عمو! کجا برم؟ به تو چه! چی می گی؟
- مگه نمی گی دنیا وایسا من می خوام پیاده شم؟! دِ یالّا بیا برو پایین دیگه!
- [ در حال مقاومت ، چشمان پر از ترس ، فیگور نترس] من که هنوز جمله ام رو تموم نکرده بودم، شاید می خواستم بگم یکی رو سوار کن مثلاً.
- کو اونی که می گی؟
- گفتم مثلاً.
- بیا برو پایین بهت می گم.
- اصلاً بیا شطرنج بازی کنیم ، هر کی ..
- این مال یه داستان دیگه اس.
- تخته چی؟
- تخته چیه؟ چی می گی؟ 
- می گم بیا عکس بگیریم هر کی تو عکس جا نشد اون بره پایین!
- نه بابا!
- می خوای من بیام مشاورت بشم؟
- مشاور می خوام چی کار؟
- به هرحال تو این دوره زمونه هر کسی مشاور می خواد.
- من خودم دوره زمونه هستم احمق!
- ها؟
- بیا برو پایین.
- نمی رم، اصلاً از همین حالم بد شده. چرا همش تو باید برای من تعیین تکلیف کنی؟
- من چی کار به تو دارم؟ فقط امکان فراهم می کنم که خودت هرکاری دوست داری بکنی!
- اوهو! برو بابا! نمی خواد حالا برای من تریپ برداری و حرف های غلمبه سلنبه بزنی! کدوم امکان؟ هیچی تغییر نکرده، هیچی! می فهمی! هیچی هیچی!
- به من چه.
- پس به کی چه؟
- به خودت. بیا برو پایین ، ببینم چه کار بهتری می تونی بکنی!
- نمی رم، اصلاً اساس کار من همینه که با تو مخالفت کنم.
- خب معلومه خره! وقتی من نباشم تو هیچ معنی ای نداری.
- ها؟! خودت معنی نداری، اصلاً کی تو رو ساخت؟
- لابد تو!
- پس فکر کردی کی؟
- خب دیگه دردت چیه؟ خودت ساختی دیگه، هر چی رو می خوای تغییر بده؟
- ها؟! خب نمی شه ، سرکش و گستاخ شدی تو. بی لیاقتی.
- خب پس بیا برو پایین یه چیز دیگه بساز.
- نمی رم.
- پس دیگه همه اش به جون من نق نزن.
- می زنم، من می تونم اعتراض کنم.
- خب منم که اومدم رسیدگی کنم ، می گم بفرما آقا! نگه داشتم برو.
- نمی رم. من تا تو رو درستت نکنم نمی رم.
- بیا درست کن ، ببینم می خوای چی کار کنی؟
- می گم تو به همه بگو من مشاورتم ، دیگه حلّه.
- مشاور چی؟ مشاور می خوام چی کار؟ یه  بار می گی هیچی دست تو نیست، یه بار می گی من رو تو ساختی! حالا باز تو می خوای مشاور چیزی بشی که یا تغییری توش نیست یا اصلا خودت ساختی؟
- [زیر لبی] عجب خریه ها!
- چیزی گفتی؟
- می گم چقدر خوبه که شما انقدر می فهمی.
- باشه، حالا بیا برو پایین.
- اصلاً من می رم، ولی خب این زمانی که وایسادیم چی می شه، یکی باید باشه برای بقیه توضیح بده چی شد؟!
- لازم نیست خودم درستش می کنم.
- اصلاً من نمی رم تو هم هیچ کاری نمی تونی بکنی.
[ این بحث هنوز هم ادامه دارد، اما جوهر وبلاگ تمام شده]