۱۳۹۰ فروردین ۲۶, جمعه

کارتون ببینید

All Good Things to Those who wait
این جمله یکی از چندین و چند خط دیالوگ انیمیشن Tangled است که خب اگر مثل من احساس بزرگی می کنید نبینیدش، بگذارید وقتی احساس بچگی کردید ببینید. به هر حال تنها جمله ی خوب انیمیشن برای من همین بود. ها! اسیر بار فلسفی اش شدید؟! این جمله تنها از ا ین بابت خوب است که در آخر نشان می دهد این اشراری که صبوری از خودت نشان دادند برای منفعت بیشتر بسی کور خوانده بودند و ضایع شدند و حالشان گرفته شد پس چه نشسته ای دوست من ، حتی در شرارت جای هیچ استخاره نیست، دم دستی ها را بگیر و برو برای بقیه اش هرچه زودتر تلاشی کن که وقت تنگ است و آدم های خوب اشرار خور فراوان!

۱۳۹۰ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

ترافیک سنگین تر است

صبح. از 7 تا 7:30 تفاوتی است بین 20 دقیقه تا یک ساعت. مفهوم نیست؟ خیابان ها شلوغ اند و اگر دیر بجنبی شلوغ تر هم می شوند. دنده ی دو زیاد است ،یک. نیم کلاچ کافی است. سه! امکان ندارد. ینی واقعا باید حسودی کرد به آدمی که در تاکسی سرش را به شیشه چسبانده و خوابیده؟ مهم نیست. زمانی است مرده برای فکر کردن ، مثل سربازی. مشکل چیست؟ معلوم نیست (معلوم است). فکری از سرم می گذرد؛ این نماد زندگی است. بزرگراه ها پهن اند به اندازه ی کافی، حداکثر سرعت خوب است، نشانه هایی از مقصد پیداست. تنها یک مشکل وجود دارد ، نمی توان حرکت کرد. نمی توان. چراغ ها دائم قرمزند، نه راهنمایی شان که ماشین ها. انگار همه با ترمز حرکت می کنند. تکان نمی خوری ولی فکر می کنی به جلو می روی. این است کار ما با ترمز گاز دادن. در پهنه به سوی پیشرفت ایستادن و حرص خوردن. فحش دادن به دیگرانی که در راهند.

۱۳۹۰ فروردین ۱۲, جمعه

AGORA +religous+history

آگورا یک فیلم تاریخی_مذهبی نسبتا ً طولانی است که در نگاه اول به نظر کسل کننده می آید(محصول سال 2009). با این حال دیدن این فیلم خالی از لطف نیست. سوای نقش آفرینی ها و جلوه های فیلم و صحنه پردازی و حضور همایون ارشادی به عنوان یک ایرانی در این فیلم از لحاظ معنایی این فیلم حاوی نکاتی است که در اینجا اشاره ای به آن ها می کنم.
اتفاق مهم فیلم حضور تازه ی مسیحیان در شهر و ترویج دینشان در میان مردم و تبلیغ برای گردآوردن پیروان مسیحیت است. در همین زمان است که مردم شهر (عمده ی مردم و بزرگان) به خدایانی اعتقاد دارند که نماشان مجسمه است. همان داستان تکراری عهد کهن. مسیحیان در مقابل این چند خدایی قیام می کنند و آن را ریشه کن می کنند. در این راه عده ی زیادی از پیروان چند خدایی کشته می شوند.
خب اتفاق مهم در این مرحله حذف چندخدایی است و شعار خدا یکی است هم شنیده می شود. مسیحیان یا به عبارت درست تر تک خدایی ها از مجسمه های چند خدایی ها سوال هایی می پرسند که طبعا ً آن ها جوابی نمی دهند و در این زمان است که می گویند این ها چه کار می توانند بکنند و به تمسخرشان می گیرند.
اما پدیده ی بعدی دعوای میان تک خدایی ها است که به وضوح در فیلم دیده می شود. این اتفاق با سنگ پراکنی در صحنه ای که تئاتر یهودی ها برپاست شروع و نمایش داده می شود. این که مسیحیان معتقدند خدای یکتای آن ها از خدای یکتای یهودی ها برتر است و پیامبر آن ها حقانیت بیشتری دارد دقیقاً اتفاق ناگواری است که در قرن های بعد بین آن ها و مسلمانان پیش می آید اما با جایگاهی متفاوت( هرچند این قضیه حتی در میان خودشان هم در دوره ای از زمان بدون دخالت هیچ مذهب دیگری پیش می آید). دعوا بر سر چیست؟ تنها یک پاسخ وجود دارد ، قدرت طلبی و نفوذ بیشتر در میان اقشار جامعه با استفاده از دین.
مورد جالب دیگر که در فیلم اشاره ای به آن می شود توجیه کردن اعمال و قتل هایشان همه چیز را به خواست الهی نسبت می دهند که در سکانسی که قتل عام یهودیان صورت می گیرد و مشغول سوزاندن اجساد آن ها هستند دیده می شود . این هم یک مورد مشترک بین تمامی ادیان تک خدایی است.
اما مورد بعدی که جالب است استخراج معانی و مفاهیم بی پایه و اساس و صرفاً سودجویانه از کتب به اصطلاح مقدس و الهی توسط رهبران مذهبی ارشد جامعه است که برای حذف و یا پنهانی کردن یک سری رفتارها و اشخاص به کار می گیرند. در این فیلم تلاش برای کمرنگ کردن زنان و بالاخص یک زن در حوزه ی علمی پرنفوذ است که فلسفه می داند و در پی کسف راز و رمز هستی است( البته حذف زنان سوای از دین همیشه و هم اکنون هم رایج است، حالا کمی کمر نگ تریا پرنگ تر).
نکته ی تأسف بار فیلم برای من این بود که در طول تماشای فیلم به راحتی می توانستم صحنه های از بین بردن آیین قبلی ، کشتن آدم های وابسته به مذهب قبلی را به گونه ای ببینم که مسلمانان بر سر مسیحیان آورند مخصوصا در صحنه هایی که کتابخانه و اسناد و ساختمان ها و مجسمه های چندخداپرستگتن نابود می شود.
دیدن فیلم را به کسی توصیه نمی کنم، اما اندیشیدن درباره وجوه مشترک ادیان و رفتار رهبرانشان را به هر کسی توصیه خواهم کرد تا لااقل کسی خود در دوره ای که لزوما ً هم می تواند تغییر کامل مذهب نباشند خود را در چنین شرایط اسفناکی قرار ندهد آن هم به احتمال زیاد برای هیچ و پوچ.
و اما نکته ی آخر خارج از فیلم نحوه ی تمسخر بی خدایان امروزی است که به خداپرستان می گویند حالا که این اتفاق افتاد خدایتان کجاست و این همان چیزی است که همه ی ایدئولوژی های جدید اعتقادی به قبلی ها گفته اند.