۱۳۸۷ بهمن ۹, چهارشنبه

۱۳۸۷ دی ۳۰, دوشنبه

همبازی باز بازی نبازی

این نوشته ارتباط چندانی با عنوانش ندارد. در خانواده ی ما بازی یک جایگاه بسیار ارجمندی دارد و تمایل افراد برای یادگیری بازی های جدید هم بالاست. البته هر کس در یک طیف خاص بازی تبحر دارد. مثلاً من در زمینه ی بازی های فکری مثل شطرنج در منطقه ی آفساید نشسته ام و پرچم کمک داور را تماشا می کنم که می جنبد و این به نظرم جالبتر است. من چه بازی هایی بلدم؟
  1. - لِی لِی!(تحت اللفظی)
  2. - گانیا
  3. - کـَل بازی
  4. - قایم موشک(باشک)؟!
  5. - استوپ هوایی
  6. - اَتَل مَتَل تو توله
  7. - فوتبال
  8. - والیبال
  9. - پینگ پنگ
  10. - بدمینتون
  11. - شنا؟ نه نه نه نه نه نه من توی نعلبکی غرق می شوم ، حالا غرق هم نشوم با توجه به شرایط بومی ام شـُل و گِل می شوم.
  12. - تخته نرد
  13. - چـِکـِر(ز)
  14. - حکم
  15. - قــَفون
  16. - شـِلِم
  17. - دل ( یا به قولی بی دل)
  18. - دومینو
  19. - بیلیارد ( اِیت یا هشت , اسنوکر)
  20. - سالی تـِیر
  21. - زیلچ (Zilch)
زیلچ چیست؟ زیلچ فحش نیست، بازی است. این بازی با شش تاس قابل اجراست. پس برای انجام این بازی به شش تاس و چهار بازی کن و یک برگهی کاغذ به قطع دلخواه نیاز داریم.
نکته: اگر برای رختین این تاس ها یک ظرف کوچک چیزی شبیه به یک استکان هم باشد بهتر است انتخاب جنس ظرف بسته به سلیقه ی شنوایی بازیکنان دارد.
برای شروع بازی هرکدام از بازی کنان باید تاس ها را بر روی میز بریزند و طبق جدول امتیاز بندی باید حداقل به امتیاز 550 ( به روایتی 450) برسند تا آن را ادامه دهند.
امتیاز بندی بازی:
نکته: "." نشانه تاس است که یک باشد. ".." دو باشد."..." سه و الی آخر. "/" تعداد تاس ها را نشان می دهد.
. ___________ 100 امتیاز
.....___________ 50 امتیاز
././.________ 1000 امتیاز
../../..________200 امتیاز
.../.../..._______300 امتیاز
..../..../....______400 امتیاز
...../...../....._____500 امتیاز
....../....../......____600 امتیاز
چهار تاس از یک نوع____ دو برابر سه تاس از یک نوع
پنج تاس از یک نوع____ چهار برابر سه تاس از یک نوع
شش تاس از یک نوع___ هشت برابر سه تاس از یک نوع
./../.../..../...../......_____ 1,500 امتیاز
هر گونه ترکیب سه جفتی______ 1,000 امتیاز (مثال: ././../../.../...)
نکته ها:
  1. همانطور که قبلا ً عنوان شد برای شروع اولیه نیاز به حداقل امتیاز 550 است. در صورت رسیدن به این امتیاز می توان آن را ثبت کرد و یا باز هم ادامه داد. اما اگر تاس های ریخته شده خارج از ترکیب های جدول امتیازات باشد، کل امتیاز ها می پرند!
  2. در هر بار نوبت یک فرد، وقتی تاسی(ها) را به عنوان امتیاز ثبت کند، به همان تعداد از تاس ها برای ریختن در مرحله ی ب عد کم می شود. مثال: شخصی تاس ریخته و اینگونه آمده است"././.../....../../....." امتیاز روی میز در این دور 250 است و بازیکن می تواند با برداشتن سه تا از تاس ها آن را ثبت کند"././....." اما با این کار در مرحله ی بعدی فقط سه تاس از شش تاس داخل لیوانش(ظرف ریختن تاس) است.
  3. هر بازیکن در نوبتش می تواند تا آخرین تاسش را بریزد( یعنی اگر با جمع امتیازها فقط یک تاس برایش مانده باشد) اما این کار شانس را برای امتیاز گیری پایین می آورد و ممکن است کل امتیاز ها را بر باد دهد.
  4. پس هیچ وقت عمل بالا را انجان نمی دهیم! نخیر این براداشت نادرست است. اگر فقط یک تاس در ظرف باشد و بعد از ریختن آن روی میز عدد ". یا ....." بیاید بازیکن مجددا ً می تواند در یک دور جدید با شش تاس بازی کند. این قضیه در حالات دیگر هم رخ می دهد مثلاً اگر در پرتاب(ریزش) تاس ها در یک دفعه این ترتیب بیاید"././../../.../..." علاوه بر امتیازی که فرد می گیرد می تواند دور جدیدی هم بازی کند و به امتیازات خود یبافزاید.
  5. این بازی آنقدر ادامه می یابد تا یک نفر به امتیاز 10,000 برسد و او شخص برنده است.
بعد از انجام این بازی که احتمالاً نیم ساعتی به طول می انجامد و بعد از حرص کردن از دست شخص برنده و اعمال قوانین ویژه بر او، سایرین می تواند به انجام امورات مهمتر و مفیدترشان بپردازند.
با سپاس

۱۳۸۷ دی ۲۲, یکشنبه

Cell Phone Communication

[دینگ دینگ، دینگ دینگ][چشم موبایل روشن می شود]
: سلام، چطوری؟
- سلام، مرسی، تو چطوری؟
: خوبم، کجایی؟
- خونه ام، مثل همیشه
: تو تاحالا آفتابُ دیدی اصلاً؟
- نه! ولی می دونم طول موج قابل رؤیتش حدوداً بین 0.36 تا 0.76 میکرونه.
[پایان روابط اجتماعی موبایل مآبانه]

۱۳۸۷ دی ۱۹, پنجشنبه

شیخ سیوک از منبر می افتد

روزی شیخ سیوک سحرگاهان ساعت 11 از خواب برخاست و خود را برای خطبه ی چاشت مهیا کرد. شیشه ی کوچکی که در آن سرکه بود برداشت و مقداری از آن بر ریش و پشت گردن مالید و با وقار به بالای منبر جست. نگاهی پانورومیک به خیل جمعیت انداخت اجناس برتر نشان کرد و دهان به سخن گشود.
" دوران عصر جدید فرا رسیده است و ما را از آن خبر شد. انسان عصر جدید باید متجددانه زندگی کند و از امکانات و شرایط جدید به نحوی مناسب جهت آسایش خود بهره گیرد. پس زدن چیزهای جدید به مصلحت نیست همانگونه که دور انداختن تجارب گذشته. دیدگاه افراد باید در طیف خاکستری باشد ، دیدشان روشن و افکارشان باز. مسایل ساده ی اجتماع را نباید پیچیده کرد و نباید در پیچیدگی های بزرگ تـُله* شد.
در اینجا چند نمونه مثال می آورم برای فهم بیشتر مطلب که از ثقل آن کاهیده شود.
یک مورد حضور و وجود ماهواره در خانه هاست که نه تنها مضر نیست که بسیار مفید است و به همگان ثابت می شود که برنامه های تلویزیونی در همه جای دنیا مزخرف است و ارزش دیدن ندارد و جز وقت گذرانی توشه ی دیگری به همراه ندارد.
دو روابط بین دختران و پسران در سنین جوانی بسیار زیبا و سازنده و مفید است. یک دختر و پسر که تازه با هم آشنا می شوند با روحیات جدیدی آشنا می شوند که در ایجاد شخصیت متعادل و متناسب به آنها کمک می کند و اینکه در این دوران با توجه به دیدگاه های(تجارب) متفاوت و مختلفی که نسبت به هم دارند در راهگشایی مشکلات به یکدیگر کمک می رسانند. از طرفی این دو همدیگر را به عنوان رقیب نمی شناسند. یا با هم بازی می کنند و یا مکمل هم هستند. البته هیچ جای دنیا این قضیه به گونه ی حیوان مآبانه اش پسندیده نیست و کسی را به خاطر چنین اعمالی تشویق نمی کنند."
شیخ نگاهی به اجناس منتخبه انداخت و همی خستگی در چهره های یَله شان دید و سخن خود برید.
"موارد در این باره بسیار است ولی حتی اصرار بی مورد در زمینه ارائه ی افکار روشن مآبانه هم خود با اصل ماجرا در تقابل است. پس سخن در اینجا کوتاه می کنیم و به زمان دِگر پرتاب می کنیم."
جماعت که از سخن پرانی ها بسی مسرور شده بودند به نشانه ی تشویق موج مهریزی به راه انداختند و شیخ سیوک که از این باب بسیار خشنود شده بود قبا بالا گرفته بود و با کفش های پاشنه دار قرمزش کولی وار می رقصید.
__________
* Tola_ معنی: درهم تنیدن، آشفتتگی، گره خوردن. مثال1: اگر یک گلوله ی کاموا را به یک گربه بدهید در هم تـُله می شوند. مثال2: هنگامی که شخصی گیج می شود و یا هول می کند در انجام امورات تـُله می کند.