۱۳۸۶ بهمن ۳۰, سه‌شنبه

12

1
) : من یک داوطلبم.
( : داوطلب چی؟!! بیمارستان پیوند ...
) : نــــه! نمی خوام عضو هدیه کنم ، ...
( :بخش اهداء خون رو می تونی ...
) : نــــه! من خون هم نمی خوام اهدا کنم.
( : پس چی ؟! داوطلب جنگید شما؟!!!!
) : من حاضرم اینجا باشم تا شما با آزمایش روی من واکسن ایدزُ بسازید.
2
( : غذا چی داریم؟!
) : غذا آماده و سرد تو یخچال گذاشتم ، بذار تو " فر کوچولو¹ " گرم کن و بخور .
( : [صدای در یخچال که بازمیشه ] [ طبقه های یخچال و بالا پایین کن ] [ صدای کیسه از خودت در بیار ] [ در حال فکر باش ، یخچال بوق می زنه ] [ صدای بسته شدن در یخچال ] [ را برو ، یه کم نون رو میز بر دار و بخور ، توی قوری نگاه کن ببین چایی هست یا نه ] [ صدای در یخچال ] [ دوباره نگاه کن شاید ... ]
من دارم می رم بیرون ساندویچ سرد بخورم ، توام می خوی؟!
) : نه عزیزم ، برو.
[-----------------------------]
1. Micro Wave ، مایکرو فر

هیچ نظری موجود نیست: