۱۳۸۶ اسفند ۲۲, چهارشنبه

26

« از رادیو »
گفتم بگو
سکوت کرد و رفت
و من همچنان گوش می کنم.
« من مخرب ؛ وارون »
گفتم نگو
می گفت که من رفتم
و او همچنان می گوید.

دوستی دارم که " زباله دان اطلاعات مزخرف " است. [ آخر هم نفهمیدم مزخرف با چه ز ذ ظ ض می نویسند. ]


وقتی به مادرم می گویم " خــــــــــــــر " بی درنگ خطاب به من می فرمایند " کره خــــــــــر " .

کودکان ساده لوح را باید سوزاند .

استادی داشتم که هر وقت از او می پرسیدیم " این کارها را انجام دهیم که به چه نتیجه ای برسیم ؟!! " می گفت : قرار نیست به نتیجه برسیم.

به این نتیجه رسیدم که ورزشکاران بچه هایی هستند که اندازه شان بزرگ شده است. ورزشکارانی موفق ترند که هوش بیشتری داشته باشند.

وقتی که جلوی آیینه می ایستم نمی دونم به چه چیزی نگاه می کنم که در طول روز خودم را به خاطر نمی آورم.

هیچ نظری موجود نیست: