۱۳۸۷ فروردین ۲۹, پنجشنبه

cONvEx

مــــــــــــــــــا در گلوی زندگی مثل استخوان ماهی در گلوی خودمان گیر کرده ایم ؛ ای او که دست بر گردۀ ما می زنی ، معادلت کیست که دستی بر گردۀ زندگی زند ؟، باشد که بالا یا پایین رویم !
ـــــــــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ــــ ـ ـ ـ
+ در اینجا به صورت رسمی از " سه نفری " که زحمت می کشند و زنگ خانــۀ ما را می زنند ؛ خواهش می کنم که بایستند تا با هم صحبت کنیم . مسلما ً اگر دو شب پیش هم فقط قدری بیشتر صبر کرده بودید من به شما رسیده بودم. نگــــران نباشید تا به حال هیچ کس با چنین کاری جانش را از دست نداده است.

هیچ نظری موجود نیست: