۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

شی می گه؟!!!

ممکنه؟ آره خب ممکنه، شاید یک روز گذرت به اونجا افتاد. جای خوبی برای بودنه. ولی حواست باشه دست حالی نری. کادو نمی خواد اما همیشه باید یک چیزی در چنته داشته باشی.

خب اگر پیش بیاد و بری لابد می شینی اونجا و سر صحبت باز می کنی یا بهتره بگم می خوای باز کنی ولی نمی تونی، پس شروع می کنی به غُر زدن. نِق می زنی. جای خوبیه. می دونی ممکنه تو بری اونجا یا نری اما این حتمی که بعد غر زدن اون به تو می گه” چی کارآ کردی؟” و خب تو کاری نکردی. بعد حتما پرسش بعدی اینه که “ چی کارا بلدی؟” و خب تو یه سری کارا رو با افتخار می گی که بلدی اما ااون می گه که اینا رو همه بلدن دیگه این جور چیزا برای کسی مهم نیست .. نگاه می کنی..ادامه می ده الان  باید بری سراغ یک چیزه جدید، باید برا خودت هدف تعیین کنی ، کوتاه مدت..نگاه می کنی یا شاید داری با فنجان چایی که خوردی بازی می کنی…ادامه می ده کون گشاد بازی رو بذار کنار، باید جوری خودت رو قوی و پُر کنی که هر جا کون لختم وِلِت کردن بتونی با این توانایی هات کار کنی…می خندی.. می گه چرا می خندی ، دارم جدی می گم.

خب راست می گه، باید همین کون ها را آویزه ی گوش کرد…در ادامه من می تونم اضافه کنم تا وقتی که قوی نشدی،کون لخت جایی نرو یه جور دیگه مصرف می شی دوست من.

هیچ کس نمی دونه با چه تقه ای اون به این جایی که هست رسید، اما خیلی ها می دونن آقای تق چه آدم دوست داشتنی و خوبیه.

۱ نظر:

behzAd گفت...

salam posar chetori... mibinam ke linke ma ham heshti un bala o...dia hich...darzemn hads mezanam un aghaye tagh hamun dai bozorgie ma basha...be haar hal ma ham opem khassi ye sar bezan.khasho khub bashet