۱۳۸۷ فروردین ۹, جمعه

مادربزرگ می گوید :
" سیب ِ زمینی براتون قرمز کردم ، بخورید "
این حرف بوی کاه گل می دهد ، بوی حیاط ، بوی شیطنت ، بوی مطبخ ، بوی تشویق
رنگ انار دارد ، اناری دانه سفید و ترش مزه با نمک
صدای فاخته می شنوم ، صدای شلنگی که تالاپی توی حوض می افتد ، صدای دمپایی روی آجر ، صدای ساعت ِ آونگی ، صدای خنده و بازی
مزه پنیر دارد و سبزی ِ تازه ، پنیر شوری که از دوره ای در سرداب آورده اند
خنکی صبح را حس می کنم ، خوابیدن روی تخت زیر آسمانی پر ستاره ، سیاه از پرستو
یاد حرکت مگس های توی تالار ؛
یاد زندگی افتادم .

هیچ نظری موجود نیست: