۱۳۸۸ دی ۶, یکشنبه

معرفت

روز عاشورا شخصی زنگ خانه ی شیخ سیوک را زد. شیخ که در را گشود کاسه ی حلوا و ظرف آش در دست شخص بدید. خشنودی تمام بر چهره ی تکیده ی شیخ بنشست و کاسه ها بگرفت و گفت:" انشاالله حلوای خودت جوان".

هیچ نظری موجود نیست: