۱۳۸۸ دی ۷, دوشنبه

دیکتاتوری در بن بست

با خود چه فکری کرده اید؟! روز عاشورا مردم را می کُشید و حاشا می کنید؟! هنوز هم سر جایتان محکم نشست اید؟! حتما ً باید با تختتان بیرونتان بیاندازیم؟! این کشتارها، این بی شرمی ها، این وحشی گری ها را به دشمنان خیالی ذهن های کپک زده تان نسبت می دهید؟! شرمتان نمی شود با این ریش و پشم ها که به مانند کودکان رفتار می کنید؟! هنوز نفمیده اید که پرده ها مدت هاست که افتاده اند و وجود پوشالی تان برای همه عیان شده است؟ کسی برای شما ارزش قایل نیست، کسی از این نکبت پوشالی و پوچ ِ سردرگم نمی ترسد.
فکر می کنید که چه کار می کنید؟! سرعت اینترنت را کم می کنید؟ پارازیت می اندازید؟ آدم می کشید؟ تا کی؟ برای چه کسی؟ مردم همین ها هستند که شما نادیده و تا بخردانه می کشید. می کشید چون می ترسید، چون کورید. اما بدانید که سبزها نمی ترسند، خشمگین می شوند، عزادار از دست رفته هایشان می شوند،غمگین می شوند، اما از وجود دیکتاتوری شما نمی ترسند، دیگر نمی ترسند و برای کندن این ریشه ی نگنین مبارزه می کنند. دایره وجودی تان روز به روز کوچکتر و تنگتر می شود تا اینکه نابود خواهید شد. بترسید از ما که این رفتار دو سر دارد ، بترسید از مردمی که روزی این نجابتشان را کنار می گذارند. گلوله هایتان را هدر ندهید! برای خودکشی تان لازم می شوند.

۳ نظر:

استاد حمام گفت...

سیا جان ما هم باید از زمانی که مردم نجابتشان را کنار بگذارند بترسیم... این تیکه آخرش رو خوب اومدی... چون جایی برای فرار ندارند... اگر شاه تو دنیا 4 تا رفیق داشت اینا پاشون رو از مملکت نمی تونن بذارن بیرون. هیچ جایی برای رفتن ندارند... حتی روسیه یا چین... به خاطر همین هم اینقدر سرسختانه مبارزه میکنند. مثل گربه ای که در تعقیب و گریز ته یک بن بست گیر بیفتد، تمام خشونتشان را رو کرده اند.

سیاوش گفت...

در بن بست گیر افتاده ان، باید دید این بن بست تا چه حد عمق دارد و دیوار ته اش کجاا به گرده شان می خورد.

ferani گفت...

شوتوک جان سلام
آدرس جدید من اینه
خوشحال میشم ببینیمت
http://feranilog.blogspot.com/
فرانی