۱۳۸۹ آذر ۱۵, دوشنبه

آن سوی مرزها را می توان دید

چراغ دکه ای روشن است این یعنی هنوز در شهر سیگار هست. یک بسته خریدم و نزد دوستان برگشتم. به آنها تعارف نکردم اما خواستند و من هم تقدیم کردم. یکی که سیگار نمی کشید، گفت” تو منبع خلافی” خندیدم. چند دقیقه بعد یکی دیگر که او هم سیگار نمی کشید گفت “سرد است”. گفتم “سیگار بکش تا گرم شوی” او هم گفت” واقعاً تو منبع خلافی!” باز خندیدم. اما مسئله ای که آن شب حوصله نداشتم در آن فضای شوخ جدی اش کنم این است که بین خلاف و فساد مرز باریکی است اما قابل رؤیت است . سیگار کشیدن خلاف نیست(می تواند باشد، مثلاً در هواپیما) اما فساد است. در واقع هر خلافی نوعی فساد است ولی هر فسادی خلاف نیست.

گاهی می توان تنها با استفاده از یک روکش خلافی را در حد فساد نگه داشت و این می تواند خیلی خیلی مهم باشد. مرز باریکی است.

هیچ نظری موجود نیست: