۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه

من عاشق نوروزم

خب در آخرین ماه سال به سر می بریم. سالی که نکویی اش از بهارش هم پیدا(ن)بود. به سالی جدید می رسیم.نوروز. نوروز می رسد.نوروز همین جوری “الکی” نمی رسد. این آهنگ “الکی” نامجو هم عجب نوروزی زود رس خوبی بود. هرچه فکر می کنم یادم نمی آید چه کسی برای اولین بار برایم نامجو گذاشت. برگردیم به همان نوروز.گفتم که نوروز الکی نمی آید. نشانه هایی دارد برای ظهور البته نه مثل بعضی ها که نشانه هایشان الکی است و نمی آیند و هر جمعه شاید … به هر حال. نشانه شناسی یکی از بحث های روز است اگر نمی دانستید، بدانید. این عقب و جلو شدن بحث های روز هم خود داستان الکی و جالبی دارد. نشانه های نوروز هر سال پدیدار می شوند. این پدیدارشناسی هم بحث مهمی است و پیش یا پس نیاز همان نشانه شناسی. ماه اسفند که بیشتر وقت ها 29 فنده هر ساعتی یک فنده، ماه نشانه هاست. اشتباه نکنید خرداد ماه دیگری است. کسی اشتباه کرده بود؟ من خواستم اشتباه کنید اما. از نشانه های گمراه کننده و انحرافی نه آن انحرافی که اخیراً در ایران یک جبهه شده(حزب؟!) نه، نه، آن نه؛ این است که مردم بی بدون هیچ هستی می دوند برای خرید نوروز. نشانه ی اصلی نوروز این است گرانمایه جان، درست در اسفند است که لاستیک ماشینت ترک می خورد باید چهار حلقه لاستیک بخری، در اسفند است که قبض های تلنبار شده ، چشمک می زنند، اسفند است که وسایل ات گم می شوند، اسفند است که طلبکار ها در شلوارت وول می خورند، اسفند است که یاد پدرت می افتی برای مقداری کمک مالی، اسفند است که برف می خواهی تا سرت را تا ته ته ته گردن بکنی درش و برف نیست.نوروز می آید و من عاشق نوروزم.

هیچ نظری موجود نیست: