۱۳۹۱ آذر ۲۳, پنجشنبه

خارج از گودی ها

گاهی وقت ها در زندگی پیش می آید که آدم هایی خارج از گود که به نظر می آید خیلی هم بر امور زندگی مسلط هستند، چنان زندگی یک نفر با خود یا چند نفر دیگر را به بازی می گیرند که تقریباً تمامی چیزهای داخل گود و خود گود را کاملاً ویران و در هم بر هم می کند و این در حالی است که خود با خیالی راحت با اعتمادی بالا از چایگاه و حقانیت خود همچنان خارج از گود مشغول سرکووفت و بر هم زدن اوضاع و احوالند طبعا ً با صورتکی موجه، با آن لبخند همیشگی که "من چی گفته بودم؟ دیدی؟"
این آدم ها هرگز عرصه را به طور کامل ترک نمی کنند و دائماً قوانین را عوض می کنند . همیشه ناصح ئ نظم دهنده ی امور داخل گود دیگران باقی می مانند . دیگران را که کورکورانه یا به طرز بنده گونه پیرویشان شده اند را به بازی گرفته و ترغیب می کنند تا طبق قانون آن ها رفتار خود را اصلاح کنند و یا تغییر دهند. قضاوت هایشان هرگز با سوال روبرو نمی شود، هرگز با آن مخالفت نمی شود اگر هم مخالفتی در کار باشد خارج از گودیشان را در این لحظه یاد آور می شوند تا هم گود را به داخل خود کشند هم وجهه ی خود را حفظ کنند تا شخص مورد بازیشان را، هر موقع دوست داشتند دوباره قورت بدهند.
این بازی یک دومینوی دروغ را در دل خود درست می کند که اولین دانه در خارج از گود افتاده و کسی آن را ندیده و نمی داند کجا دنبالش بگردد یا حداقل هرگز اجازه ی  زیر سوال بردن این چهره ی مقدس خارج از گود داده نمی شود، از طرف همان ها که به بازی گرفته شده اند.
پ.ن: در واقع خارج گودی ها هرگز مسئولیت داخل گود را نمی پذیرند یا این گونه وانمود می کنند که مسئولیتی در قبال آنچه داخل گود می گذرد، ندارند اما همواره آن را مورد قضاوت قرار می دهند و برایش راهکار ، تعاریف ، نمادها و نقشه هایی در سر دارند.

هیچ نظری موجود نیست: